دست نوشته ها

ساخت وبلاگ
      رها هستم در این دریای بی پایان ندارم هیچ پروا من از این طوفان از این امواج بی سامان که دست در دستت به رقص آمد تن و جانم  در این افکارِ بی زندان و زندان بان رها هستم  زِ  بند خنده ی رِندان ندارم هیچ پروا من در این میدان مرا کافیست این ایمان به دستانت  ندارم هیچ پروا من از این طوفان... نوشته شده در یکشنبه هشتم اسفند ۱۳۹۵ساعت 14:35 توسط فاطمه س| دست نوشته ها...
ما را در سایت دست نوشته ها دنبال می کنید

برچسب : پروا, نویسنده : 9negasht631 بازدید : 122 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 3:26

 

 

 

این بار بهار آمد با گرمی دستانت

آرام کند قلبم آن عشق به دیدارت

 

ای ساحل آرامم ای حاصل کل عمر

من باز گرفتارم در بند دو چشمانت...

نوشته شده در یکشنبه بیست و نهم اسفند ۱۳۹۵ساعت 10:37 توسط فاطمه س|

دست نوشته ها...
ما را در سایت دست نوشته ها دنبال می کنید

برچسب : بهار,آمد, نویسنده : 9negasht631 بازدید : 143 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 3:26

 

 

یک قدم برداشتم سمت دلت

اما!

دور گشتی از من و احوال من

کاش از این راه کج رفتاری ات

بازگردی

از خود و این بازی ات...

نوشته شده در پنجشنبه هفدهم فروردین ۱۳۹۶ساعت 12:59 توسط فاطمه س|

دست نوشته ها...
ما را در سایت دست نوشته ها دنبال می کنید

برچسب : رفتار, نویسنده : 9negasht631 بازدید : 128 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 3:26

     این قِصه ی عشق تو   راست نیست انگار   از بس که ندیدم   در چشم تو یک بار   هیچ غُصه ای بیدار     نوشته شده در چهارشنبه بیست و سوم فروردین ۱۳۹۶ساعت 13:51 توسط فاطمه س| دست نوشته ها...
ما را در سایت دست نوشته ها دنبال می کنید

برچسب : چشم,خالی, نویسنده : 9negasht631 بازدید : 134 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 3:26

  غافلی از یاد من اما نمیدانی چه زود هر چه من را یاد تو اندازد آتش می کشم   میدهم خاکسترش را دست باد و می روم روی اسمت تا ابد یک خط ممتد می کشم       نوشته شده در سه شنبه بیست و ششم اردیبهشت ۱۳۹۶ساعت 11:12 توسط فاطمه س| دست نوشته ها...
ما را در سایت دست نوشته ها دنبال می کنید

برچسب : آتش, نویسنده : 9negasht631 بازدید : 137 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 3:26

    از آتش دل باز پناهم به تو بوده هر بار که غم بر جگرم شعله کشیده   اینجاست که ساحل همه آغوش تو باشد هربار که طوفان همه جا ناله کشیده       نوشته شده در یکشنبه بیست و یکم خرداد ۱۳۹۶ساعت 12:4 توسط فاطمه س| دست نوشته ها...
ما را در سایت دست نوشته ها دنبال می کنید

برچسب : آتش, نویسنده : 9negasht631 بازدید : 125 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 3:26

    ای دل ز چه می سوزی،جان از تو طلب دارم / عمریست گرفتارم،دیری است هوادارم   آتش بزن و برکن،کآزاد شود کارم / بی جان شدم و آخر از دست رود یارم   با حال پریشانم،من را به خودش خواند / از یار تهی گشتم با یار دگر دارم   دیدم که به چشم خود با دوست به جان آیم / ای کاش نمی رفتم با یار جفاکارم   اینبار نماز من تنها به تو تعظیم است / آزاد شدم آخر با دوست سفر دارم   هرکس که به بغیر از تو دل داد خطاکار است / شیرینی عشقت را صد شکر که من دارم   آزاد شدم از دون،دلشادتر از عالم / اقبال خوش من شد،دستان تو را دارم           نوشته شده در پنجشنبه بیست و پنجم خرداد ۱۳۹۶ساعت 10:31 توسط فاطمه س| دست نوشته ها...
ما را در سایت دست نوشته ها دنبال می کنید

برچسب : اقبال, نویسنده : 9negasht631 بازدید : 118 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 3:26

      گرمای نگاه تو  مردادِ دل من شد ای یار بمان با من خواهم که تمام سال باشد همه مردادم...       نوشته شده در یکشنبه هشتم مرداد ۱۳۹۶ساعت 11:52 توسط فاطمه س| دست نوشته ها...
ما را در سایت دست نوشته ها دنبال می کنید

برچسب : تیر, نویسنده : 9negasht631 بازدید : 127 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 3:26